-
سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۹، ۰۳:۴۷ ب.ظ

داستان به خدا دیره نوشتۀ بنیامین نوری
منتشر شده در شمارۀ 125 مجلۀ چوک:
خواندن داستان:
وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم دماغ پارسا خونی است و داریوش او را به دیوار چسبانده و زیر مشت و لگد گرفته است. فقط دو ثانیه زمان لازم بود تا مغزم واکنش نشان دهد، سریع رفتم و جلوی داریوش را گرفتم، راستش دیشبش فکر می کردم چنین صحنهای را ببینم ولی نه به این شکل و شدت! از داریوش پرسیدم:«چته سگ شدی چرا؟»
داریوش گفت:«آره ... آره سگ شدم ... به خاطر این آشغال سگ شدم.»
...
جهت خواندن ادامۀ داستان، اینجا را کلیک کنید