-
سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۳۷ ب.ظ

منتشر شده در شماره 75 مجله داستان همشهری :
معرفی
داستان ضمیر ظالم روایتگر مردی است که هر روز صبح که از خواب برمی خیزد، به سبزیجاتی که کاشته آب می دهد و به لطف این سبزیجات با کفشدوزکی مواجه می گردد؛ به خاطر همین در اینترنت درباره کفشدوزک جست و جو می کند و به این مطلب می رسد که :
کفشدوزک موجودی اجتماعی است
برای همین پنجره خانه را باز نگه می دارد ولی انگار کفشدورک قصد بازگشت ندارد!
در داستان به تنهایی شخصیت اوّل پی می بریم که به صورتی در داستان نمایش داده می شود که گویا او از تنهایی راضی است همین از تنهایی راضی بودن حس مشترک بین این مرد و کفشدوزک را نشان می دهد.
مرد داستان ما تنهایی را بهتر می داند چون در تنهایی قضاوت بهتری از خود دارد ...
همچنین او از اولین تجربه تنهایی اش می گوید؛ این تجربه زمانی رخ می دهد که در دوران کودکی با پدرش می خواهند به ماهیگیری بروند و پدرش می گوید نباید در ماهیگیری سخنی بگوید. او هم از اوّل مسیر لام تا کام صحبت نمی کند و همین باعث می شود پدرش بدون او از مینی بوس پیاده شود و او را جا بگذارد و به همین طریق اوّلین تجربه تنهایی اش با خودش را تجربه می کند.
به نظرم خواندن این داستان همانند داستان مرد اسکلتی شایستگی چند بار خواندن و لذّت بردن را دارد، بنابراین بخوانید و لذّت ببرید و باز هم بخوانید و باز هم لذّت ببرید و باز هم ...